-
من اومدم
14 اردیبهشت 1395 20:30
-
اخرین اخبار
15 بهمن 1394 07:00
-
نشانه ها
22 آذر 1394 22:05
-
این مدت که نبودم
15 آذر 1394 08:40
-
سلامی دوباره
11 آذر 1394 12:25
بعد مدتها سلامی دوباره. نمیدونم هنوز از دوستان قدیمی چند نفر گهگاه به اینجا سر میزنن ولی امیدوارم همه تو چه اونایی که هنوز اینجا میاین وچه اونایی که مثل خودم کمتر اینجا میان شاد وخوشحال باشید. بعد مدتها شاید نزدیک دو سال بالاخره دوباره من از طریق سیستم به این دنیا مجازی اومدم. تا امروز صبح هر وقت میخواستم وبگردی کنم...
-
بعد مدتها
16 تیر 1394 16:21
سلام دوستان عزیزم امروز برای اولین بار دارم با گوشی تایپ میکنم. بهر حال اینم تجربه ی جدیدی هست. شاید سخت باشه ولی کمکم یاد میگیرم. مدتهاست که اونقدر سرم شلوغه که باورم نمیشه قبلا میتونستم مدتها توی این دنیای مجازی واین وبلاگ واون وبلاگ چرخ بزنم ووقت کم نیارم؛ حالا با این که تابستون وروزهای بلندش هم جریان داره ؛ ولی...
-
من خوبم
13 اردیبهشت 1394 09:56
-
یک مشت حرف
2 اردیبهشت 1394 21:13
-
سال نو
11 فروردین 1394 18:18
-
غم و شادی
17 اسفند 1393 08:44
-
جادو
1 بهمن 1393 21:31
-
یار سفر کرده
12 دی 1393 19:26
-
محبت شما
24 آذر 1393 18:25
تنها چیزی که به من انرژی مضاعف تا براتون بنویسم .محبت بی دریغ شماست. خدا میدونه که من این مدت که ننوشتم چقدر محبت از شماها دریافت کردم و دلم میخواد بدونید،که هر پیامی که از شما می گیرم کلی خداوند رو شاکر میشم که چنین دوستان گلی دارم. من بارها به خیلی از شما گفتم که دنیا ی وبلاگ نویسی به من کمک زیادی کرد . یعنی به حدی...
-
نابغه
26 آبان 1393 13:37
امروز گفتم کمی از خودم بنویسم.. کمی هم حال و روحیه م عوض بشه. گرچه نمیدونم جدیدا چرا نمیتونم خیلی برگردم و مثلا خاطرات یک ماه پیش رو بنویسم. مثلا یه ماه پیش یه روز که از دانشگاه بر میگشتم یه دختر و پسری از دانشجوها سوار اتوبوس بودن که سوژه خنده اطرافیانشون بودن.. هی تا یه هفته میخواستم بیام ازشون بنویسم ولی وقت نمی...
-
حس وحال
23 آبان 1393 17:27
-
افکار مغشوش من
28 مهر 1393 08:32
-
من و روزانه نویسی
18 مهر 1393 07:50
-
احوالات من (با رمز معمولی که همه تون دارین بخونید)
6 مهر 1393 09:50
-
بوی ماه مهر
31 شهریور 1393 15:40
این روزا عصر که میشه به شدت بوی پاییز رو حس میکنم. یه جورایی حس خاصی دارم. نمیدونم شاید بگم یه حس غریبی دارم.. همیشه حس میکنم پاییز فصل عاشقیه.. همونطور که بی نهایت زیبا و منحصر به فرده، همونطور هم گاهی دلگیره.. امسال پاییز رو طور دیگه ای در پیش دارم.. انگار دوباره میخوام برم مدرسه. همون حس دوران کودکی رو دارم..امسال...
-
پیرامون وبلاگ
20 شهریور 1393 22:58
امروز صبح که از خواب پا شدم، تا همین دو ساعت پیش حالم خیلی خوش بود. دو تا خبر خوب امروز شنیده بودم و برای همین حالم بسیار عالی بود ولی از دو ساعت پیش یه نفر گند زد بهش و الانم یه جوریم.. کلاً چقدر حرف دیگران یا وجود خودشون میتونه حال ادمو عوض کنه.. میشه به یه کلام روز یه نفرو خوش کرد یا بالعکس.. حالا خبر خوشی که امروز...
-
در مورد تغییر رمز
18 شهریور 1393 08:43
این چند تا پستی که میذارم هیچ چیز مهمی نداره، جز این که من از ادمای اطرافم و قضاوت خودم بنویسم که ممکنه غلط هم باشه، رمز رو فقط به دوستانی میدم که بشناسمشون.. اگه تا پنج شنبه رمز رو براتون فرستادم که خب یعنی شناختم کافی بوده؛ چون ممکنه من با شما خیلی هم صمیمی باشم ولی هیچ شناختی ازتون ندارم. پس از دستم ناراحت...
-
اخر هفته و عروسی
15 شهریور 1393 09:44
صبح اول هفته تون بخیر وشادی خب من رفتم عروسی و برگشتم. صبح پنج شنبه ناهارمو سریع پختم و رفتم دوش گرفتم.چون قرار بود وقتی ناهار خوردیم برم ولایت که هم برم ارایشگاه وهم عروسی اونجا بود. خلاصه وقتی اومدم لباس بپوشم دیگه دیدم خاله پری هم اومد.. بهر حال ناهار خوردیم ومن رفتم ارایشگاه ؛خیلی هم از مدل موهام راضی بودم. بهر...
-
نظر سنجی..+بعدا نوشت
10 شهریور 1393 10:32
من همچنان روی دور شلوغ کارام هستم. الانم که اینجا نشستم یه خونه دارم شبیه بازار شامه.. لباسهای تو لباسشویی رو باید ببرم پهن کنم، خونه رو جارو بکشم، ایوون رو طی بکشم، ناهارمو قبل ساعت یازده دم کرده باشم، چون میخوام برم خرید کنم. اخر این هفته یه عروسی از قوم شوهر دعوتیم که خودش یه قصه ی طولانی داره و چون بار اول هست که...
-
اول هفته ی شلوغ
4 شهریور 1393 18:58
بالاخره بعد از چند روز من تونستم فرصت کنم و بیام روی صندلیم بشینم و سیستم تراکتوریمو باز کنم و با خیال راحت وبگردی کنم و برای شما گزارش بنویسم.. نمیدونم چطوریه که من گاهی تمام کارام با هم میفته ، یعنی مثلا قصد انجام یه کاری رو دارم و از قبل هم براش برنامه ریزی میکنم ولی تو وقت خودش به دلایلی انجام نمیشه و میفته روی بر...
-
دنیای وبلاگ نویسی
29 مرداد 1393 11:33
با این که روزای تابستون همچنان طولانی و گرمه ولی من گاهی وقت کم میارم. از یه طرف فقط صبحا انرژی دارم، چون بچه ها نیستن و میرن وکلاس و از اونطرف بعد از ظهرا تا میای ناهار بخوری و یه چرتی دو ساعته بزنی.(البته وقتی ساعت 1 شب بخوابی و از اونطرف 7 پابشی مجبوری چرت بزنی.) وبعدش بیدار بشی و ببینی که تو گوشیت چه خبره شب شده و...
-
اره یا نه؟
20 مرداد 1393 10:44
پست پایین رمزشو عوض کردم. یعنی فعلا که تصمیم نگرفتم این پستا رو تو وبلاگم داشته باشم یا نه؟ این یکی رو هم گذاشتم ببینم میتونم باهاش کنار بیام یا نه؟ اگه تصمیم گرفتم این پستا باشه خودم هم رمز رو یواش یواش میدم..
-
بالای 18 سال
20 مرداد 1393 10:38
-
تعطیلات خود را چگونه گذراندید؟
11 مرداد 1393 10:48
-
عیدتون مبارک..
7 مرداد 1393 09:07
سلام عید همه ی روزه داران مبارک امروز برای کسانی که یک ماه اراده شون رو تقویت کردن واز خیلی چیزا چشم پوشی کردن حس خیلی خوبیه، یه حس لذت همراه با سبکی رو دارن. تعطیلات چار روزه شروع شده واکثر مردم رفتن سفر، منم خیلی دلم میخواست الان تو یه جای سر سبز وخنک بودم. کلا خیلی دلم هوای یه سفر رو کرده.امیدوارم به زودی موقعیتش...
-
بازم درهم برهم
1 مرداد 1393 09:54