چند روزی هست میخوام با شما یه موضوعی رو مطرح کنم و هی تردید میومد سراغم..
ادامه مطلب ...
چند تا پست نوشتم ولی نمیدونم چرا هنوز هیچ کدومشون رو اینجا نذاشتم،تازگی ها انگار وسواس پیدا کردم.
این روزا سرم خیلی شلوغه، چون هم یه سری تعمیرات برای خونه هست که یه روز بنا میاد و یه روز نقاش و هنوزم خیلی از کارا مونده که باید بجنبم تا تمومشون کنم.
ولی امشب دلم میخواد یه چیزی بنویسم...
بارها شده دوستان لطف کردن و با من درد و دل کردن، این که قلبشون شکسته، این که چرا هیچ کس عاشق اونا نمیشه و این چیزا...
من اگه چیزی مینویسم روی تجربه ی خودمه، چیزی هست که در حال حاضر جزو عقایدم هست و د ر حال حاضر با این عقیده ها و افکار زندگی میکنم:
ادامه مطلب ...
یکی از چیزایی که من تو مدت کم تاثیر شگفت انگیز و فوق العاده ازش دیدم سپاسگزاری هست و برای خودم خیلی جالبه که از وقتی شروع کنم بابت چیزایی که دارم شاکر باشم میبینم که چه چیزای گرانبهایی داشتم که هیچ وقت چشمام اونا رو ندیده بود و قلبم حس نکرده بود!!
ادامه مطلب ...
بهانه نوشتن این پست، دوست عزیزم لیلین هست که شاید در ابتدای راهی هست که خیلی از ما وحشت داریم در این راه قرار بگیریم:(همینجا شجاعتش رو تحسین میکنم)
ادامه مطلب ...