اخر هفته و عروسی

صبح اول هفته تون بخیر وشادی

نظر سنجی..+بعدا نوشت

من همچنان روی دور شلوغ کارام هستم. الانم که اینجا نشستم یه خونه دارم شبیه بازار شامه..

اول هفته ی شلوغ

بالاخره بعد از چند روز من تونستم فرصت کنم و بیام روی صندلیم بشینم و سیستم تراکتوریمو باز کنم و با خیال راحت وبگردی کنم و برای شما گزارش بنویسم..

دنیای وبلاگ نویسی

با این که روزای تابستون همچنان طولانی و گرمه ولی من گاهی وقت کم میارم. از یه طرف فقط صبحا انرژی دارم، چون بچه ها نیستن و میرن وکلاس و از اونطرف بعد از ظهرا تا میای ناهار بخوری و یه چرتی دو ساعته بزنی.(البته وقتی ساعت 1 شب بخوابی و از اونطرف 7 پابشی مجبوری چرت بزنی.) وبعدش بیدار بشی و ببینی که تو گوشیت چه خبره شب شده و باید به فکر شام باشی.

تعطیلات خود را چگونه گذراندید؟

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

بازم درهم برهم

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

درهم برهم

نمیدونم حالا که میخوام بنویسم با غر شروع کنم یا نه؟

یک دو روز اخیر

جهت اطلاع رسانی شما دوستان عزیزم باید بگم بنده تو دو روز گذشته روح وروانم گ.. شد. یعنی جسمم که به کنار که هی دویدم این طرف و اونطرف. اینم تو گرمای تیر ماه. یه قطره اب هم که نمیتونی بخوری..حالا فکر کنید ببخشید اسهال هم داشته باشی. یعنی باید بری بمیری دیگه..