این مدت

امروز عزمم روجزم کردم هر جوری هست بنویسم :

  راستش تقریبا سه  هفته پیش مودمم رو عوض کردم و به جای مودم تک پورت کابلی یه مودم وای فای خریدم و خب نتیحه این ارتقا مودم این بود که با سیستم قبلی سازگاری نداره و فقط برای لپ تاپ و گوشی و تبلت و این چیزا کار میده و یه روز اومدم که روی سیستم قدیمی راه اندازیش کنم که کلا مودم رو هم از کار انداخت و مجبور شدم ببرمش نمایندگیش تا دوباره برام ریستش کنه. خلاصه اینا رو گفتم که بگم از وقتی با این مودم میام نصف بیشتر وبلاگا  اصلا برام باز نمیشه یا اگه شد نمیتونم کامنت بذام!!! حالا نمیدونم اصلا ربطی به مودم داره یا نه؟ بهر حال حتی گاهی نمیتونم وبلاگ خودمم باز کنم. مرورگر هم عوض کردم و تاثیری نداشت..

اینا از یه طرف و این که من با لپ تاپ نمیتونم ارتباط خوبی برقرارکنم از طرف دیگه باعث شده که کمتر بیام اینحا..

خب جام جهای هم که در جریانه.. و انگار همین دیروز بود که تو افریقای جنوبی مسابقات برگزار میشد و به همین سرعت چهار سال گذشت و منم هر بار که جام جهانی هست حسرت میخورم که چرا افتاحیه ش رو نشون نمیدن و چرا همه جای دنیا مردم شاد هستن و اینجا شادی نیست...من که خودم از دیدن رقض بسیار لذت میبرم و کلی روحیه م عوض میشه..یعنی گرچه استعدادم در این زمینه زیر خط صفرهست ولی خب عاشق نگاه کردنش هستم..

حالا مثلا دیشب بازی ایران بود و بماند که تا دوربین میرفت روی تماشاگران سانسور میشد ومن که نمیفهمم واقعا دیدن یه زن تو ورزشگاه که داره تیم رو تشویق میکنه چه نکته ی منفی داره که اینا نشون نمیدن؟ و مردم ما هم که نمیتونن شادی کنن. فقط شادی خودشون رو تو خیابون با ترقه زدن نشون میدن. یعنی دیشب بعد بازی فوتبال ، فقط صدای ترقه میومد!!!!

حالا این سرود واهنگایی هم که برای مسابقات میذارن، کلی خنده داره.. امروز چنان از پلنگای ایرانی توی اخبار حرف میزدن که یه لحظه من توهم برم داشت که ما قهرمان شدیم. 

حالا جام جهانی یه طرف واین که بنده فقط نتیجه بازی ایتالیا و انگلیس رو کاملا درست حدس زدم و کلی ذوق کردم از پیش بینیم..و بقیه بازیا رو یا تو تعداد گلها اشتباه کردم یا کلا نتیحه رو...از طرف دیگه این که پسر بنده هر روز صبح ساعت 7 صبح، دقت کنید دقیقا هفت صبح کلاس زبان داره و من باید نیم ساعت قبلش بیدار بشم..یعنی من نمیدونم چرا هیچ وقت نمیتونم حداقل صبحا تا ساعت 8 صبح بخوابم.. حداقل کاش شاغل بودم. این جوری میگفتم  بیدار میشم میرم پول در میارم..ولی من حتی پنج شنبه و جمعه هم نمیتونم یه ذره بخوابم.. چون که پنج شنبه ها هم کلاس برقراره و جمعه هام که یا همسر کشیک بوده شب قبلش و صبح ساعت 8 میرسه خونه و یا این که میخواد بره  و من باید بلند بشم صبحونه درست کنم.. خداییش نمیدونم چرا این جوره؟

یعنی تابستون، زمستون نداره ها!!!