جابجایی غول آسا

برنامه جابجایی های غول اسا رو که حتما دیدین؟یول


خب من امسال به این نتیجه رسیدم که خونه تکونی من هر سال در واقع یه پروژه عظیم جابجایی غول اسا هست.

گریه

اخه فکر کنین بنده تو یه خونه ی تقریبا 80 متری با کلی ات و اشغال و خرت و پرت و دست تنها میخوام خونه تکونی کنم.کلافه هر سال چیزی که نمیخرم هیچی ، یه چیزی هم کم میکنم ولی واقعا جا ندارم. برای یه شستشو و پاک کردن دیوار بیچاره میشم. (همون جمله ی معروف که اقایون میگن ، وصف حال منه.زبان)

فکر کنین تنها هی این کمد رو ببر تو اون اتاق ، اون تخت رو بیار این طرف؛ این میز رو بذار اون گوشه...امسال که یه کمر دردی هم گرفتم انگار دو قلو زاییدمنیشخند. یعنی دو لا میشم یا میشینم دیگه نمیتونم پا بشم؛ 

بهر حال چون کمر چلاقم رو دیدم تصمیم گرفتم به حرف نازنین گوش کنم و یواش یواش کار کنم ولی با همین یواش کار کردن الان رسما.....شده منیشخند(به جای نقطه چین هرچی دوست دارین بذارین،زبان).

از دو روز پیش تا حالا اشپز خونه رو شروع کردم و بعد دو روز تموم نشده و الان دو لا دولا راه میرم..نگران

نظرات 39 + ارسال نظر
هاچ زنبور عسل 14 اسفند 1391 ساعت 09:29

عی بابا مهتاب نکن با خودت این کارارو یه وقتی میاد که دیگه کار از کار گذشته ها هیچ کسم نیس یه لیوان آب بده دستت البته بگما من یکی ام بدتر از خودت تو مجردیم یه کارهای سنگینی کردم که حالا داره یکی یکی عوارضش پیدا میشه منم وقتی میوفتم به جون خونه ول کن نیستم ولی بعد که از کت وکول میفتم دلم برا خودم میسوزه

عزیزم دلم من قبلا عین تراکتور کار میکردم یعنی تو دو سه روز کل خونه رو میریختم بیرون مرتب میکردم ولی الان سه روز تو تمیز کردن یه اشپز خونه فسقلی موندم
ولی قبول دارم وقتی بیفتیم کسی به کسی نیست

عسل 14 اسفند 1391 ساعت 14:06 http://beyondborders.blogsky.com

مهتاب یعنی برای این جابجایی های غول آسا مثل تخت و کمد هم رضا یا آرمان کمکت نمی کنن؟
چقدر سنگدل!!!!

باور کن، امان از یه قدم یا یه میز که اینا کمک بدن. تازه رضا دیروز اومده غر هم میزنه که چرا خونه نامرتبه
از اول که خودم کردم الان دیگه عادت کردن..

شیدا 14 اسفند 1391 ساعت 14:10

خسته نباشی مهتاب جان
حالا نمیشه خونه تکونی رو دو مرحله ای کنی؟ تابستون آشپزخونه و اتاق خواب زمستون سالن پذیرایی و سرویسها
جدی میگم
الته من تا حالا خونه تکونی نکردم... یه روند ثابت و کم کم تو کل سال
مثلن یه زمانی پرده ها رو میشورم یه زمانی فرش و یه زمانی کابنتها رو مرتب می کنم ربطی هم به اول سال و آخر سال نداره

مرسی عزیزم
اگه من کمی کارم حساب کتاب داشت که روز گارم بهتر بود..
حالا باز امسال خوب شدم، تا پارسال که همه ی کارا رو با هم میکردم وبعد به مدت یه هفته میمردم از شدت خستگی..
امسال دیگه دیدم توانشو ندارم ولی باز این جوری شدم.

ونوس 14 اسفند 1391 ساعت 14:19

من که این برنامه رو ندیدم!
شما خسته نباشی :)))

یه برنامه مستند بود
مرسی عزیزم

هستی 14 اسفند 1391 ساعت 14:29 http://hayoo2.persianblog.ir

سلام عزیزم
خسته نباشی

ممنون هستی جان

یاس 14 اسفند 1391 ساعت 16:28

یعنی 2 هفته بیشتر تا سال جدید نمونده، منم که هیچ کاری نکردم و خوش خوشان دارم روزامو شب میکنم، ولی خوب مهتاب جون، خانومای اصفهانی از قدیم الایام به زبر و زرنگ و تر و تمیز بودن شهره هستن، به خدا دوستای اصفهانی من که میان خونه ام از خجالت آب میشم بسکه اونا کدبانو هستن و من فقط سعی میکنم که باشم

عزیزم خب تو فقط اخر هفته ها وقت داری، به نظرم باید کارگر بگیری.
عزیزم من که کدبانو نیستم،.. کلا به خودم خیلی سخت نمیگیرم تو این یه مورد

یاس 14 اسفند 1391 ساعت 16:31

ماشالا هزار ماشالا آنلاین جواب میدی

اره عزیزم برای دو تا کامنتی که برای پستهای قبل گذاشتی ان لاین بودم، بعد رفتم سراغ کارام والان دوباره برگشتم که میبینم نیستی

نفس 14 اسفند 1391 ساعت 19:39 http://nazfd67.persianblog.ir

سلاااام

چند نکته قابل ذکر:
شما برنامه های وطنی رو ببین دخترم...یعنی که چه ؟ حالا که شما اون وری ها رو می بینی پس بی زحمت یه دعا کن ندا خواننده محبوب من حذف نشه...عاااااااشقشم
دوم : جمله معروف آقایون چیه ؟
سوم : نقطه چین چی می تونه باشه ؟
مهتااااااااااااب چرا منو تو این موقعیت میذاری ؟؟؟؟؟ خوب بگو چیه
و نکته آخر : یاشاسین مهتاب به خاطر این همه قعالیت

سلام
عزیزم دلم اکادمی که خیلی پارتی بازیه، معلوم نیس چطوریه؟ اخه من نمیفهمم اگه قراره مردم نظر بد پس این سه نفر که یعنی داور هستن به چه درد میخورن؟ این وسط چیکاره ن؟
اونا دو تا سوال رو هم بیا کلاس تا بهت اموزش بدم
نکته ی اخر هم که من نفهمیدم به اذری چه گفتی؟

حوا 15 اسفند 1391 ساعت 08:10 http://taranekhane.persianblog.ir

مهتاب جون خیلی مراقب باش این کارا شوخی بردار نیست من دوسال پیش در اثر یک حرکت انی تو خونه تکونی تا اخر عید رسما افتادم تو جا. و واقعا نمی تونستم حتی به پهلو بخوابم خیلی مراقب باش ادم میخواد خونه تمیز باشه که سلامت توش زندگی کنه اگه سلامتی به خطر بیفته چه فایده؟؟؟

اره راست میگی. حالا کلا یا بخاطر خونه تکونیه ویا بخاطر کلاس ورزشی که من رسما کمردرد گرفتم. گفتم یه مدت نرم ورزش ببینم خوب میشم یا نه؟
ولی هیچ چیزی مثل سلامتی نیس.

لوسیمی 15 اسفند 1391 ساعت 08:49 http://iraniha1391.blogfa.com

نه خسته

خوبه اومدی عزیزم، من نمیتونم برات کامنت بذارم چون وبلاگت ارور میزنه و یا هو هم برام باز نمیشه!!!!!!

لیلین 15 اسفند 1391 ساعت 11:34 http://lilien.blogsky.com

خسته نباشی عزیزم
تو که تو خونه ایی باید از اواخر بهمن شروع میکردم هر روز یه دونه کابینت تمیز میکردی. من هم همین کارو کردم والا نمیتونی عزیزم بهت فشار میاد.
ببین اگه کمرت مشکلی پیدا کنه هیچکس برات هیچ کاری نمیکنه بنابر این خودت مراقب خودت باش.

نمیدونم دست خودم نیست، وقتی شروع میکنم باید زود هم تمومش کنم، حالا چه تو اسفند شروع کنم وچه زودتر؛
تا پارسال میتونستم تو سه روز همه چیزو تموم کنم، اما امسال بعد یه هفته هنوز خیلی کارام مونده؛ دیگه نه توان دارم ونه کشش روحی؛ کلا انگیزه ای هم ندارم

ترنج ...ام 15 اسفند 1391 ساعت 17:26

مهتاب جون عزیزم ... فقط کمر نیست ...وقتی زیاد این جابه جایی ها رو انجام بدی به کلیه ات هم اسیب میزنه عزیزم ... خیلی سخت نگیر ... دوستم

اره میدونم؛ ولی مجبورم، خونه کوچیکه و دست تنها مجبورم خودم انجام بدم.

نفس 15 اسفند 1391 ساعت 18:42 http://nazfd67.persianblog.ir

خانوم اجازه ؟ سلام من اومدم کلاس تا بهم اون دو تا جمله رو یاد بدید

یاشاسین یعنی زنده باد

خوب به نام خدا کلاس رو شروع کن خانوم معلم

سلام عزیزم
خب چون تو خیلی شاگرد پیگیر ی هستی و دلت میخواد درساتو زود یاد بگیری من میام برات کلاس خصوصی میذارم

نازنین 15 اسفند 1391 ساعت 21:00 http://myprivatelife.blogsky.com/

خسته نباشی مهتاب جان
حالا که دست تنهایی زیاد به خدت زحمت نده که به بدنت آسیب برسه
هرچی رو تونستی راحت جابجا کنی انجام بده ولی کارهای پر زحمت انجام نده...ول کن بابا دنیا دو روزه حالا بخاطر دوزار گرد و خاک الکی خودت رو مریض نکن...

نازنین امسال اصلا حال روحی خوبی هم ندارم؛ باور کن انجام میدم که سرم گرم بشه، فکر نکنم و گرنه اگه اعصابم راحت باشه کمرم هم خوب میشه..

مریم 16 اسفند 1391 ساعت 07:32 http://mehrabantwo.blogfa.com

خسته نباشید .
خوش به حالت یعنی من که نشستم به جای اینکه خونه تکونی کنم هی دعا می کنم آموزش و پرورش هفته آخرو تعطیل کنه من به کارام برسم.

خواهش میکنم عزیزم
نمیدونستم فرهنگی هستی
خب اگه اخر هفته هم نشد 23 اسفند مدارس دیگه تعطیل میشه فرصت داری انجام بدی و در عوض خونه هم برای عید برق میزنه..
دیگه گذشت زمان ما، که تا ظهر روز 28 اسفند امتحان داشتیم و مدرسه میرفتیم.

شیوادالان بهشت 16 اسفند 1391 ساعت 07:44

خدا قوت مهتاب جان .

مرسی عزیزم

زی زی 16 اسفند 1391 ساعت 08:53 http://zizi1364.blogfa.com

می فهممت خواهر..

ممنون

پروانه 16 اسفند 1391 ساعت 13:10 http://p57979.blogsky.com

من کلا نمیفهمم چرا خانم ها اینق خودشون رو اذیت میکنن...چی میشه مگه توی چندین مرحله انجام بدی؟؟؟
به فکر خودت باش...

امسال که دارم تو چند مرحله انجام میدم ولی فکر کن برای یه تمیز کردن دیوار چقدر باید وسیله جابجا کنم و همه هم سنگین

واو از الان که دولا دولا راه بری وای به حال آخرش

حالا شاید به نفعم بوده این دولا دولا راه رفتن؛ چون کمتر به خودم فشار میارم

تارا 16 اسفند 1391 ساعت 15:34 http://taranevesht1.blogfa.com

مهتاب جان مواظب سلامتیت باش. کارهات رو تا جایی انجام بده که بهت فشار نیاد. یاد من بیفت که یک ماه و نیم چه حال و روزی داشتم...

اتفاقا یاد تو افتادم؛ گفتم چی کشیدی تو این چند وقت

گلابتون بانو 16 اسفند 1391 ساعت 16:10

خوب دختر خوب برای چی هی وسایل رو جابجا می کنی؟ فکر سلامتی خودت باش! خونه تکونی چه صیغه ایه؟! یه تمیز کاری معمولی کافیه!

گلی جان اخه سالی یه بار هم وسایل رو جابجا نکنم که نمیشه!!
هم برای تنوعش و هم برای این که واقعا فقط تو خونه تکونی مجبورم اینا رو جابجا کنم که بتونم زیرشو تمیز کنم

شیدا 16 اسفند 1391 ساعت 17:26

مهتاب جان نوشتی از نظر روحی خوب نیستی
نگرانت شدم
امیدوارم اگه مربوط به همون خواسته ایه که چند پست قبل نوشتی زودتر به دستش بیاری
مادر دو بچه بودن اونم تو سنین حساسشون تو این دوره زمونه مشکله ولی عزیزم کم کم داره زندگیت به ثمر میرسه
ایشالا با قبولی غزل تمام خستیگیهات در میاد

خب باید بگم خیلی داغونم؛ یعنی فقط نمیخوام حرفی بزنم و گرنه اگه میتونستم فرار میکردم میرفتم یه جایی کسی دستش بهم نرسه
خدا کنه غزل قبول بشه حداقل نگرانیم در این مورد کمتر بشه..

مامان آیلین 16 اسفند 1391 ساعت 18:48

مهتاب جون چرا کارگر نمیگیری؟
اشتباه بزرگی میکنی وسایل رو خودت جابجا میکنی خدای نکرده دیسک کمر بگیری همین شوهر و پسرت فقط یه جمله میگن " میخوستی نکنی"
نکن اینکارو با خودت!!

عزیزم رضا نمیذاره...
بعد هم رضا میگه وظیفته و هی غر میزنه که وقتی من میام چرا خونه نامرتبه.. الان که اینجا نشستم از شدت درد دارم میمیرم

نازنین 16 اسفند 1391 ساعت 22:06 http://myprivatelife.blogsky.com/

مهتاب تو چته هی میگی حالم خوب نیست؟
مگه نمیگی رضا بهتر شده پس چی انقدر اذیتت میکنه؟اگر دوست داشتی اینجا بنویس شاید حرفها و همفکری بقیه کمکت کرد...

عزیزم ؛ رضا بهتر شده ولی بعضی رفتارهاش ذاتیه و عوض نمیشه؛ یعنی کلا من اونقدر ناامید وخسته هستم که گاهی فقط دلم میخواد خدا یه مرگ راحت بهم بده، نمیخوام شکایت کنم ولی واقعا چیزی تو این زندگی نیس که من بهش امید داشته باشم،..
نوشتنم اینجا هم فقط باعث میشه شما ناراحت بشین و گفتن حرفای تکراریم برای خودم هم خسته کننده ست..

بهر حال مرسی که به فکرم هستین...

نفس 16 اسفند 1391 ساعت 23:58 http://nazfd67.persianblog.ir

مهتابی ؟ تو جوابت به کامنت ها خوندم حال روحیت خوب نیست چرا آخه ؟
غصه نخور دیگه...بیا تو یه پست بنویس...با هم حرف بزنیم ... شاید آروم بشی عزیزم...

در مورد کامنت خصوصیت هم خیلیییییی ممنون...یعنی کاش تو تهران بودی همش با من کلاس خصوصی میذاشتی...انقدر از این کلاساااااا دوست میدارم که نگو

عزیزم گاهی به شدت افسرده میشم؛ البته بخاطر بعضی مسائلی هست که همیشه باهاش درگیر بودم ولی بعضی وقتا کشش ندارم تحمل کنم.

در مورد کلاس خصوصی هم هروقت چیزی بود یادت میدم

عسل 17 اسفند 1391 ساعت 00:15 http://beyondborders.blogsky.com

مهتاب...
چی شده؟
خوب اینجوری که ما رو بیشتر نگران کردی...
چی داره آزارت میده؟
حسم به این مساله اصلن خوب نیست...

ممنون از شما که به حرفام توجه میکنید
عسل جان بعضی مسائل هست که همیشه با من بوده و من خیلی اوقات تحملم رو برای صبوری کردن از دست میدم یا بعضی مسائل هست که من در موردش حرفی نزدم و خیلی برام ازار دهنده است که در مورد این قسمت بخوام حرف بزنم. برای همین دلم میخواد حل بشه..
شاید اگه نزدیک نوروز نبود تمام بغضم رو اینجا میریختم بیرون ولی دلم نمیخواد الان در موردشون حرفی بزنم

سیروان 17 اسفند 1391 ساعت 15:47 http://aloneiranian.blogfa.com

سلام
افتخار تبادل لینک میدین؟

عسل 17 اسفند 1391 ساعت 16:14 http://beyondborders.blogsky.com

چی بگم...

هر چیزی که هست اگه دوست داری راجع بهشون صحبت کنی دیگه فکر نوروز و نمی دونم بقیه ناراحت نشن و اینها رو نباید بکنی. ولی اگر خودت ترجیح میدی الان حرفی نزنی ما هم صبر می کنیم و فقط دعا می کنیم که این مشکل زودتر سایه اش رو از روی ذهنت برداره یا جوری بشه که از فکرش بیای بیرون...
خیلی وقتها وقتی از یه چیزی فاصله می گیری، می بینی اونقدرها هم مهم نبوده و تمرکز ما بزرگش کرده فقط...

عسل گفتن بعضی حرفها فقط تکرار مکررات هست و بعضی چیزا هم حرف زدن در موردش برای من خیلی سخته..
با اینهمه خودم سعی میکنم بهشون فکر نکنم شاید به قول خودت کمتر برام نمود داشته باشه.
بهر حال خیلی ممنونم که فکرم هستین.

الهام 17 اسفند 1391 ساعت 20:42 http://whoami.blogsky.com

من که گذاشتم دوم سوم عید.چون اصلا وقت ندارم:)فک کن!!

به نظرم دوم وسوم عید هم خودتو خسته نکن و لذت عید رو ببر. بذار بعد تعطیلات

مهربانو 17 اسفند 1391 ساعت 22:07 http://baranbahari52.blogfa,com

سلام مهتای عزیز .. قربونت برم مبارک باشه .. منم وسط خونه تکونیم به فردا هم کسید عزیزم .. دوباره باید فردا هم منتظر باشم دوستی که چند ساله پیداش کردم و میاد برای نظافت .. برسه و تمومش کنیم .. تروخدا مواظب سلامتیت باش .. همه ی اینا برای زندگی بهتره سلامتیت خیلی باارزشه . من نمیدونم سیستمم چه مشکلی داشت که کامنت پر مهرت رو الان دیدم تو 3 اسفند کامنت گذاشتی و من ندیده بودمش .
مرررسی گلم بازم مبارک باشه .. "خونه تکونیت "

سلام عزیزم
انشا... که امروز خونه تکونیت تموم میشه، چون شاغل هستی خیلی سخته که کارات بمونه..
اره سلامتی که خیلی مهمه، و متاسفانه تا از دستش ندیم قدر نداریم.
نمیدونم کل این سرویس های وبلاگ چه مشکلی پیدا کردن که یا اصلا ارسال نمیشه یا این جوری میشه!!!!
ممنون عزیزم

قندک بانو 18 اسفند 1391 ساعت 02:45 http://manozebeliii.blogfa.com

خسته نباشی
وااااااا چه معنی میده تو تنها جابه جا کنی . اگر همسرت نمیاد خوب کارگر بگیر
بنده خدا کمرت خیلی ارزشش بیشتر از جابه جایی های غول اساته

مرسی گلم
اخه از اول خودم انجام دادم، اونم فکر میکنه الانم باید خودم انجام بدم
گمانم بعد خونه تکونی فقط باید به این کمر استراحت بدم.

متاهل 19 اسفند 1391 ساعت 11:42 http://iamchanging.blogfa.com

سلام مهتاب جون با نظرات بعضی از خانوما موافقم که میگن کم کم باید کارهارو انجام داد مخصوصا با نظر شیدا که توی کل سال کاراشو انجام میده و عید و غیر عید معنی ای نداره براش. من که سه ماه پیش عروسی کردم کار زیادی ندارم ولی همینارو هم به روی مبارکم نمیارم دیروز به شوهره گرامی گفتم حمام و دستشویی و پاسیو رو شما تمیز کن بقیه جاهارو من تمیز میکنم. خوشم اومد هیچی نگفت میدونی از همون اول باید این مردارو نشوند سرجاشون میدونی مهتاب یه بلاهایی سرم میاد توی این زندگی که خیلی وقتا دلم میخواد طلاق بگیرم به خاطر خانواده ام نمی تونم خیلی وقتا به قول تو دلم میخواد فرار کنم ولی بازم نمیشه وقتی فکر میکنم میبینم اگه بمونم و بسازم از خودم راضی ترم تا فرار کنم از این وضعیت. مگه چقدر این دنیای فانی میخواد طول بکشه چشم به هم زدیم عمرمون گذشت بقیه اش هم میگذره و در آخر اگه خدا ازمون راضی باشه همه چی حله. با این فکر آروم میشم و سعی میکنم زندگیم رو حداقل توی ذهنم بهتر ببینم. یادت نره که هر کس به اندازه ی مشکلش صبر هم داره. یه چیزه جالب اینکه که دو سه روزه هی خواب میبینم که از شوهرم جدا شدم و توط موقعیتهای مختلفی که آرزوشو میکردم هستم مثلا پیش خانواده ام برگشتم یا رفتم یه جایی که دست شوهرم بهم نمیرسه. ولی توی خواب اصلا خوشحال نیستم و حس خوبی ندارم و همش دلم میخواست برگردم سر زندگیم.

سلام، اره ؛ ولی من عادت نکردم از اول این جوری باشم وحالا باید سعی کنم کم کم رفتارمو عوض کنم. گرچه امسال واقعا یواش کار کردم چون بعد ده روز هنوز کارم تموم نشده..
اخه من از اول خیلی بچه بودم وبلد نبودم چطوری باید با مرد رفتار کرد. گرچه رضا هم بویی از مردی نبرده..
من فکر میکردم تو خیلی وقته عروسی کردی..
من فکر میکنم اگه یه روزی راه زندگیم برای همیشه از رضا جدا بشه، طوری که هرگز نبینمش اونروز بهترین روز زندگی منه..
کاش حداقل منم خواب ببینم ، بفهمم اوضاع چطوری؟

متاهل 19 اسفند 1391 ساعت 23:49

نه من دو سال با شوهرم دوست بودم پارسال 11 اسفند عقد کردیم 23 آبانم عروسیون بود که چهار ماه میشه تقریبا که اومدم سر خونه زندگیم. جالب اینجاست همه فکر میکنن اینایی که دوست بودن از زندگیشون راضی ترن ولی واقعیت چیزه دیگه ایه اگه از همون اول روش سنتی باشه خیلی بهتره مخصوصا توی جامعه ی ما.

منم قبل ازدواج یعنی عاشق بودم ولی بعدش مثل .....پشیمون شدم. ولی با این حال به نظر من ربطی به ازدواج عاشقانه وسنتی نداره. بلکه مربوط به اینه که خانواده ها وطرفین بعدا چطوری برخورد کنند.

unknwonfemale 20 اسفند 1391 ساعت 06:35 http://unknownfemale.blogsky.com/

ey baba mahtab joon bikhiaaal hala ye zare ham dirtar bade eid khune tekuni kon... tamame webloge gablito khundam va koli taaasof khordam... khodeto khalas kon in mard be dard nemikhoree tanha rahesham ineke esteglalle mamli dashte bashi . dr holakoui migee 4 chiz maneee tasmimate maeee : 1.nadani 2.natavani 3.niazmandi4.negarani

نه دیگه تو این دو روزه تموم میشه. دیگه چیزی نمونده..
عزیزم من بزرگترین ارزومه جدا بشم ولی متاسفانه با ادمی طرف هستم که حرف حالیش نیست. درسته که من الان استقلال مالی ندارم ولی اگه طلاق میگرفتم میتونستم از پس خودم بر میام ولی متاسفانه تا حالا نشده..
ولی واقعا این چهار تا چیزی که گفتی رو قبول دارم.

زهرا م 20 اسفند 1391 ساعت 11:53 http://zkh.blogsky.com

سلام مهتاب جون خسته نباشی خوب دیگه اخرهای خونه تکانی هستی من که تمام اثاث اورم خونه دیروز ازخستگی داشتم میمردم بعد فکر کردم اگر شوهرم با ما بود چی میشد نمیدونم ناخوداگاه یاد تو افتادم بعد گفتم حتما مثل شوهر تو فقط غر میزد سالهای قبل که باما بود کمکی نمیکرد شاید گاهی کمی بهرحال مواظب سلامتی خودت باش ظاهرا تو این دنیا نه شوهر نه بچه ونه هیچکس ۰۰۰ به فکر ادم نیست جز خود خدا من هم تورو به خدا می سپارم

سلام ممنون عزیزم، منزل نو مبارک. انشاالله که این خونه برات خوش یمن وپر برکت باشه.
اره عزیزم شوهرایی اینجوری همون نباشن بهتره.. کمک که نمیکن، فقط غر میزنن.
خدا یاور تو هم باشه..

حوا 20 اسفند 1391 ساعت 22:24 http://taranekhane.persianblog.ir

حوا 21 اسفند 1391 ساعت 13:34 http://taranekhane.persianblog.ir

مهتاب جون دیدی ستاره وبشو حذف کرده؟؟؟خیلی براش ناراحتم کاش میشد واسه ارامشش کاری کرد این شب عیدیه

اره عزیزم؛ اتفاقا یه روز قبل از این که وبشو حذف کنه براش کامنت گذاشتم که کجایی؟ ولی جواب نداد. امیدوارم بتونه به ارامش روحی برسه...

ســـــــارا 18 فروردین 1392 ساعت 18:49 http://www.gelayol.blogsky.com

منم چون اولین سال زندگیم بود کلی ذوق داشتم و ازین جابه جایی های غول آسا کردم ولی خب خودمونیم اشتباهه دیگه چون بعدا که کمر درد گرفتم و هزار جور دردو بلا لابد شوهره میگه خب من که گفتم اینکارارو نکن....یا در شرایط خیلی بهتر بگه خب برو دکتر یا چه میدونم مگه کی میخواد به حال ما دل بسوزونه نکن خانوم جان نکن ازین کارا عزیزم....

اره عزیزم، همسر منم میگه کار نکن. تنها لطفش همینه..
منم هنوز کمر درد دارم وخیلی نگران هستم.

نمیدونم این چه رسمیه که ما داریم؟چرا باید حتما قبل عید همه چی تمیز بشه؟ خوب نشه! آخه به چه قیمتی؟ تمیز میکنی برای سلامتی اما وقتی کمرت داغون بشه چه فایده داره؟؟؟؟!!!!!! حالا مثلا بگن خونه مهتاب کثیف بود! ناراحتن نیان! مخصوصا که این کارای سنگین و جابجایی های غول آسا که گاهی مردها رو کمری میکنه رو هم زن بیچاره دست تنها انجام بده! خوب نکن خواهر من! عزیز من ! بعدا نتیجه اش رو میبنی به خودت و بچه هات رحم کن!!!! میشی مثل خاله من که 45سالشه باید کمرش رو عمل کنه به خاطر همین کارها دوتا بچه 10ساله و 8ساله داره!

اره عزیزم واقعا الان من هرز نمیتونم کارایی که چند سال پیش رو انجام میدادم بکنم چون تواناییشو ندارم.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.